آب هرگز نمی میرد

انتشارات: بیست و هفت بعثت

نویسنده: حمید حسام

دسته: ادبیات

موضوع: رمان

قطع: رقعی

شابک: ۹۷۸۶۰۰۳۳۱۰۱۹۳

تعداد فروشگاه

1 فروشگاه
۲۵۰,۰۰۰ تومان
فروشندگان این کالا

پخش شهیدکاظمی

۲۵۰,۰۰۰ تومان
توضیحات

خاطرات سردار جانباز میرزامحمد سلگی
کتاب آب هرگز نمی‌میرد، به روایت خاطرات فرمانده‌ای دلیر و بی‌باک به نام میرزا محمد سلگی در دوران دفاع مقدس می‌پردازد. دوران دفاع مقدس 8 سال طول کشید و سال‌ها از آن روزها می‌گذرد. اما نه تنها دور نیست بلکه نزدیک‌تر هم می‌شود. با گفتن و روایت خاطرات آدم‌هایش، مردمانی سخت‌کوش و نرم‌دل. یکی از آن‌ها، جانباز میرزا محمد سلگی بود. دوران حضور این جانباز سرافراز در دفاع مقدس دورانی سخت و طاقت‌فرسا بود. او در مقام فرماندهی گردان 152 حضرت اباالفضل و در لشکر انصارالحسین (علیهم‌السلام) همدان خدمت می‌کرد. وی از 22 سالگی در جبهه‌های غرب و جنوب جنگ تحمیلی حضور یافت و در این مدت پنج بار مجروح شد که در آخرین مجروحیت هر دو پای خود را از دست داد و هم‌چنین از ناحیه پهلو و دست چپ هم آسیب دید. بی‌شک مرور حوادث جنگ تحمیلی از دریچه نگاه میرزا محمد در کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» می‌تواند ما را بیش از پیش به زیبایی‌های آن تابلوی نقاشی نزدیک‌تر کند.


بخشی از کتاب آب هرگز نمی‌میرد 
چشمم باز شد، دور و برم چند پرستار دیدم. یکی از آن‌ها شورت پارچه‌ای آورد که با کمک او و بقیه بپوشم، ملحفه را کنار زدند، دیدم پا ندارم. روبروی اتاق، فرمانده لشکر حاج علی شادمانی ایستاده بود و داشت گریه می‌کرد. هرچه فکر کردم کجا بودم و چه اتفاقی افتاده چیزی به یاد نیاوردم. بیمارستان در بانه بود. اما امکاناتی برای درمان نداشت. چند مسکن و سرم تزریق کردند چشمانم کمی سو گرفت، هنوز دانه‌های اشک را روی صورت فرمانده لشکر می‌دیدم که دست توی موهایم می‌کشید و دلداریم می‌داد. در بیمارستان همان پوست نیم‌بند پای چپ را با قیچی کندند و هر دو پا مثل هم از زیر زانو قطع شدند و استخوان‌ها از بالای زانوهای هر دو پا تا کشاله ران شکسته و پر از ترکش ریز. ظرف یک ساعت اتاقی که بستری بودم از همرزمان پر شد. آمده بودند که خون بدهند، علی چیت سازیان پیش‌قدم شد و اولین کیسه خون را او داد و چند نفری که گروه خونشان می‌خورد خون دادند. چشم در چشم علی چیت سازیان داشتم، اگر می‌دانستم این آخرین بار است که او را می‌بینم، هرگز چشمانم را نمی‌بستم اما از اینکه خون شیرمردی مثل علی چیت سازیان در رگ‌هایم جاری می‌شد احساس خوبی داشتم. خیلی زود خبر مجروحیتم تا قرارگاه نجف رفت. فرمانده سابق لشکر ما حاج مهدی کیانی معاون قرارگاه نجف شده بود اما قبل از آمدن او از هوش رفتم.

برای تهیه کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» و کتاب‌های دیگر نویسنده، کلیک کنید.

اطلاعات محصول
تعداد صفحه: ۷۴۲
قطع: رقعی
وزن: 160 گرم
سال چاپ: 1403
شماره چاپ: ۱
شابک: ۹۷۸۶۰۰۳۳۱۰۱۹۳
نقد و امتیاز کاربران

نقد خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به این محصول امتیاز دهید.

نقد ها

هیچ نقدی برای این برای این محصول نوشته نشده است.

پرسش و پاسخ کاربران

پرسش خود را بنویسید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
پرسش ها

هیچ سوالی برای این برای این محصول پرسیده نشده است.