دوبنده خاکی

انتشارات: شهید کاظمی

نویسنده: نفیسه زارعی

دسته: ادبیات

موضوع: رمان

قطع: رقعی

شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۸۵۱۷۹۸

تعداد فروشگاه

1 فروشگاه
۹۰,۰۰۰ تومان
فروشندگان این کالا

پخش شهیدکاظمی

۹۰,۰۰۰ تومان
توضیحات

داستانی بر اساس زندگی پهلوان شهید اصغر منافی زاده
دوبنده خاکی؛ روایتی نو از زندگی یک پهلوان تولید آثار داستانی در حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس با ارائه روایت مخاطب پسند یکی از مهمترین دغدغه‌های فعالین این عرصه است از همین رو و با نگاه ویژه به مخاطبان نوجوان کتاب دوبنده خاکی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. دوبنده خاکی اقتباسی از زندگی پهلوان شهید اصغر منافی زاده از شهدای دفاع مقدس است که توسط نفیسه زارعی به رشته تحریر درآمده، شهید اصغر منافی زاده معلم تربیت بدنی یکی از مدارس تهران در منطقه نازی آباد و در عین حال نائب قهرمان کشتی فرنگی جهان است. برای منافی زاده تحقق رؤیای نوجوانان علاقمند به کشتی در اولویت بود و شاگردانش از او درس و منش پهلوانی می‌آموختند، شخصیت اصلی کتاب دوبنده خاکی یکی از شاگردان پهلوان شهید است، روایت قصه در اوایل دهه 60 و در فضایی رئال اتفاق می‌افتد و نوجوان داستان برای رهایی از موانع و مشکلات قهرمانی نیاز به حضور مربی ورزش خود دارد، مربی که فرنگی کار قهاری است به جبهه اعزام شده و دسترسی به او تقریبا ناممکن است و در نهایت آقا معلم از جبهه پیغام می‌فرستد تا مشکل قهرمان داستان حل شود. دوبنده خاکی شامل ده فصل به هم پیوسته است که در هریک از فصول نویسنده تلاش کرده با حفظ هسته اصلی روایت، داستان‌های جانبی را در مسیر مخاطب قرار دهد تا مخاطب نوجوان که به دنبال ماجراجویی‌های گوناگون است با امکان نزدیکی به فضای دهه 60، خود را در بستر داستان لمس کند، خلق تصاویر متفاوت با زاویه دید نوجوان کشتی گیر که از طبقات پایین جامعه است لحن و ریتم قصه را نزدیک به فیلمنامه کرده و از همین رو برای خواننده خود دارای کشش لازم است.


بخشی از کتاب دوبنده خاکی
«ساک را که تحویل گرفتم روی پلهٔ مقابل درمانگاه نشستم. سرِ حوصله وسایلم را بیرون ریختم. نگاهی به کفش‌های کشتی‌ام انداختم؛ دستم را توی لنگه‌ای از آن‌ها چپاندم. انگشت اشاره‌ام خیلی راحت از سوراخ نوک کفش بیرون زد. دلم هُری ریخت؛ انگار گنج بزرگی را از دست داده بودم. دوبندهٔ قرمزی که از عباس برادرم به من رسیده بود را بیرون کشیدم؛ بند روی شانه‌اش پاره و خون دَلَمهٔ رویش خشک شده بود. دیگر جایی برای کوک‌های ناشیانهٔ آبجی کبری هم نمانده بود. احساس می‌کردم خورشید مردادماه که درست وسط آسمان عصر جا خوش کرده بود، قصد فرودآمدن روی سرم را داشت. هنوز حالم جا نیامده بود. تنم بوی تند عرق می‌داد؛ از خودم چندشم می‌شد. دلم می‌خواست زودتر به خانه بروم؛ برای همین ساک ورزشی‌ام را تکان دادم تا پول خرد و بلیط اتوبوس برای رفتن به خانه پیدا کنم. وقتی مطمئن شدم چیزی برای جست‌وجو نیست، دستم را تَه ساک چرخاندم. انگشت‌هایم به‌یک‌باره داخل آستر پارهٔ کیف رفت. شانس آوردم یک سکهٔ پنج‌تومانی که معلوم نبود از چه زمانی موذیانه خودش را داخل آستر پنهان کرده، زیر دستم آمد. بعد انگشت‌هایم به روبانی خورد که منتهی‌الیه آن مدالی آویزان شده بود؛ اولین بار بود که مدال می‌گرفتم و از داشتنش خوشحال نبودم. چشمم به کاغذی افتاد که با خط کج‌ومعوجی شماره‌تلفن و نام داوود خرمی روی آن نوشته شده بود. کاغذ را توی ساکم چپاندم.»

برای تهیه کتاب دوبنده خاکی و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.

اطلاعات محصول
تعداد صفحه: ۱۳۶
قطع: رقعی
وزن: 160 گرم
سال چاپ: 1401
شماره چاپ: ۱
شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۸۵۱۷۹۸
نقد و امتیاز کاربران

نقد خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به این محصول امتیاز دهید.

نقد ها

هیچ نقدی برای این برای این محصول نوشته نشده است.

پرسش و پاسخ کاربران

پرسش خود را بنویسید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
پرسش ها

هیچ سوالی برای این برای این محصول پرسیده نشده است.