معرفی:
سردار سرلشکر شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا است، سرداری که با افتخار به بسیجیبودنش، داغ شهید انقلاب علی و شهید دفاع مقدس حمید باکری را دید و جان بر کف در جریان عملیات بدر جنگید و شهید شد. کتاب «شهید مهدی باکری» در قطع پالتویی، عصارهای است خواندنی از زندگی این فرمانده مخلص دوران هشتسالهی جنگ. کتابی که خاطراتی از خانواده، همسر و همرزمان شهید در آن گنجانده شده است.
شهید باکری در همان برخورد اول همگان را مجذوب چهره معصومش میکرد، موجی در چشمان نافذش بود که با وجود اندوه، خندان و بشاش به نظر میرسید، فرمانده عارف و عامل عملیات بدر با شهادت در آبهای هور، به بهشت موعود رهسپار شد.امروز سالروز عروج سردار سرلشکر شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا است، سرداری که با افتخار به بسیجیبودنش، داغ برادران شهیدش را دید و جان بر کف در جریان عملیات بدر جنگید و شهید شد.
۱۵ روز پیش از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقا علی بنموسیالرضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند، سپس خدمت امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند.
شهید باکری قبل از آغاز اجرای عملیات بدر به هم رزمانش گفته بود، هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شامل حال ما میگرداند، اگر از یک دسته بیست و دو نفری، یک نفر بماند باید همان یک نفر مقاومت کند و اگر فرمانده شما شهید شد نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم که این وسوسه شیطان است.وی گفته بود: فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان (عج) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستیم، ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ، وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و اطاعت از فرماندهی است.
مهدی باکری در شب عملیات وضو میگیرد و همه گردانها را یکیک از زیر قرآن عبور میدهد، مداوم توصیه میکند: برادران! خدا را از یاد نبرید، نام امام زمان(عج) را زمزمه کنید، دعا کنید که کار ما برای خدا باشد، از پشت بیسیم نیز همه را به ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» تشویق میکند.سرانجام این فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا، ۲۵ اسفندماه سال ۶۳ در جریان عملیات بدر بهخاطر شرایط حساس عملیات، مثل همیشه، به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت میکرد، تلاش میکرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتکهای دشمن تثبیت کند؛ ولی بر اثر برخورد تیر مستقیم مزدوران عراقیبه شهادت رسید.هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هور انتقال میدادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپیجی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست، شهید باکری در مقابل نعمات الهی خود را شرمنده میدانست و تنها به لطف و کرم خداوند تبارک و تعالیامیدوار بود، در وصیت نامهاش اشاره کرده است که: چه کنم که تهیدستم، خدایا قبولم کن.
تعداد صفحه: | ۷۲ |
قطع: | پالتویی |
وزن: | 160 گرم |
سال چاپ: | 1399 |
شماره چاپ: | ۱ |
شابک: | ۹۷۸۶۲۲۲۸۵۲۶۲۷ |
نقد خود را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *هیچ نقدی برای این برای این محصول نوشته نشده است.
پرسش خود را بنویسید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *هیچ سوالی برای این برای این محصول پرسیده نشده است.