معرفی:
همه چیز از یک فراخوان ثبتنام اولیه نیروهای داوطلب در دانشگاه شروع شد. برای خدمترسانی در یک درمانگاه جهادی در ایام پیادهروی اربعین در نجف یا کربلا و شاید هم بین راه. برای درمانگاه پزشک، پرستار، فوریتهای پزشکی، کمکبهیار، کارشناس دارویی، متصدی پذیرش، نیروی خدمات و کادر پشتیبانی میخواستند. مهدی عجم نویسنده کتاب «آمپول صلواتی» هم ثبت نام کرد. تجربه کار جهادی آن هم در خارج از کشور و آن هم اربعین، برای او جالب و کمی خاص بهنظر میرسید.
قرار بود هلال احمر کار پشتیبانی را انجام دهد و بلیطهای پرواز، اسکان و رایزنی اختصاص محل درمانگاه را برعهده بگیرد. تیم اعزامی باید در دو بازه ۸ روزه جمعا ۱۶ روز در درمانگاه مستقر و به زوارالحسین خدمات ارائه می دادند.
او در سال بعد یعنی تابستان ۱۴۰۲ که مجدداً موکب جهادی درمانی بزرگتر و منسجمتر در نجف برپا شد حضور نداشت؛ اما مشتاقانه پای سخنان چند تن از دوستان فعال موکب نشست و از بین خاطرات و روایتهای آنها خواندنیترینها و شنیدنیترینها را انتخاب کرد و به این ترتیب متنهای دیگری به خاطراتی که نوشته بود اضافه شد. خاطراتی کوتاه و خواندنی آن هم از زاویه دید کادر درمان درباره سفر زیارتی اربعین و زائران که کمتر به آن پرداخته شده است.
گزیده کتاب:
سبقت گرفتن در انجام کارهای زمین مانده، در درمانگاه ما فرهنگ شده بود و فرقی نمیکرد شما پزشکی یا پرستار، خدماتی هستید یا انتظامات. بارها میدیدم وقتی بچهها میدیدند درمانگاه نیاز به نظافت دارد و خدماتی سرش شلوغ است، جارو و سطح زبالهها مشتریاش زیاد میشد. یا حتی پذیرایی از کادر درمان هنگام کار یا تخلیه بار و داروها از خودروها، این کارها متصدی مشخص نداشت مثل تهران؛ ولی بچهها از هم سبقت میگرفتند. دیدن این صحنهها فقط در اربعین امکان دارد.
تعداد صفحه: | ۱۴۴ |
قطع: | شومیز - رقعی |
وزن: | 160 گرم |
سال چاپ: | 1401 |
شماره چاپ: | ۱ |
شابک: | ۹۷۸۶۲۲۲۸۵۲۸۸۷ |
نقد خود را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *هیچ نقدی برای این برای این محصول نوشته نشده است.
پرسش خود را بنویسید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *هیچ سوالی برای این برای این محصول پرسیده نشده است.