
در یک جنگل بزرگ، نزدیک دریاچهای کوچک، مورچههای سیاه با مادر مهربانشان زندگی میکردند، ولی روزگار بر وفق مرادشان نبود و همیشه در ترس و وحشت به سر میبردند، زیرا نزدیک لانهی آنها مورچههای سرخ بدجنس لانه داشتند. مورچههای سرخ مرتب به لانهی مورچههای سیاه حمله میکردند. غذای آنها را میدزدیدند و نوزادهای آنها را اذیت میکردند. چون مورچههای سرخ قوی بودند و تعداد آنها نیز بیشتر بود، مورچههای سیاه نمیتوانستند در مقابل آنها مقاومت کنند. مورچههای سیاه تصور میکردند که چون کوچکترین و بیصداترین موجود دنیا هستند، هیچکس صدای آنها را نمیشنود، تا این که یک روز هنگام حملهی مورچههای سرخ اتفاق غیرمنظرهای افتاد.
تعداد صفحه: | ۲۸ |
قطع: | رحلی |
سال چاپ: | 1402 |
شابک: | ۹۷۸۹۶۴۳۹۱۱۲۱۸ |
برچسب : | مورچه ها - داستان ، داستان های حیوانات ، کودک ، |
نقد خود را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *هیچ نقدی برای این برای این محصول نوشته نشده است.
پرسش خود را بنویسید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *هیچ سوالی برای این برای این محصول پرسیده نشده است.